اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات ETERNITY

       
 

                   

 
archive e-mail
   
 
March 27, 2003
دير شده ...
در را باز ميکند و به اتاقش ميروم او هم ميايد
دستش را ميگيرم و تولدش را تبريک ميگويم و هديه اش را می دهم
باز ميکند و از هيجان جيغی کوتاه ميزند... تشکر...
به چشمانش چشم دوخته ام و سنگينی نگاهم را خودم هم حس ميکنم
ميگويم به خاطر اون ماجرا...ببخشيد
ميخندد و دستم راميکشد و ميگويد اين همه ادم اونور نشستن اونوقت من و تو اينجاييم بده بيا بريم
دوباره حرفمو تکرارميکنم...چشمکی ميزند و به طرف در ميرود
ميگويم بايد يه چيزی روتوی وبلاگم اعتراف کنم
اخمی ميکند و ميگويد بلاخره من ادرس اين وبلاگتو نفهميدم ها
...
ومن اعتراف ميکنم که خيلی زود پشيمون شدم
و از اين زود پشيمون شدنم احساس غرور ميکنم
من اعتراف ميکنم...
ايا اين جز خوبی های ادماست يا بدی ها...؟

3/27/2003 07:40:00 PM ;
0; Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

Back to Home page

 

© All Rights Reserved | Graphic by Sam Esmaelian | Designed By Miad Bigdeli