اطرافت را نگاه ميکني:فقط سياهي است
ارزو ميکني کاش سايه روشني هم بود...
چشمهايت را ميبندي شايد بتواني به تاريکي محض عادت کني
ولي با بستن چشمها تاريکي هم شيرينتر ميشود
هميشه اينگونه است...هميشه با چشمان بسته بهتر ميتوان از کنا بدي ها گذشت...
در اين روزها که چشمان باز هياهو را ميبيند و چشمان بسته هم هجوم خاطرات تو را هديه ميدهد
چشمان بسته را ترجيح ميدهم
چشمان کاملا بسته...
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page