ها ها من الان پر از اين اهنگم!! حالا دليلشم نميدونم!! حس عاشقيم هم اصلا گل نکرده!
توي مهتاب يه شب تابستون
دستاي سرد تو توي دستم
ميگذشتيم با هم از ان کوچه
شعر کوچه رو ميخوندي توي گوشم!!
۱)فکر ميکردم وقتي دانشگاه برم ديگه براي وبلاگم وقت خيلي خيلي دارم! اما نشد ديگه!البته فقط سه روز ميرم دانشگاه ولي يه جوراي همه ي روزها به تندي ميگذره!
۲)وبلاگ گروهي ((قبيله ما)) که بهترين و دوست داشتني کار گروهيم بوده دوباره قراره زنده بشه با دوستاي خيلي خيلي خوبم :
نيما و
ليلي و نگار و عليرضا و المدريس ...که خيلي خوشحالم
۳) پلوتونيوم هم داره به سرعت به جلو ميره با اينکه خيلي ها سعي کردن (خواسته يا ناخواسته) يه فشار رواني براي يچه هاي گروه به وجود بيارن ولي نتونستن ديگه فقط من يکمي شايد کند شدم و اونم به خاطر يه مشکلي بود که اصلا به مجله ربطي نداره و اميدوارم حل بشه!!(ايشالا!!)خلاصه...هيچي بهتره هيچي نگم ها؟!
۴)خواهش ميکنم قابل شما رو نداشت!!
۵)وقتي صدا همه جا را پر ميکند و ان وقت که سکوت سنگيني اش را بر تمام وجودم سرازير ميکند
ميخواهم يک جمله را بگويم!
کمکم کنيد!!!
۶)کلاس خصوصي تدريس چسي بي ربط
اگر ميخواهيد با کلاس شويد ميتوانم اصول با کلاسي ويا همان چسي بي ربط را بهتون بگم!!
اما خوب نميگم چون خيلي ها ناراحت ميشن!!
خصوصي؟در خدمتم!!
اخر اين نوشتن ها هم پر شدم از اين ترانه!
تو در جان مني٫ من غم ندارم
تو ايمان مني٫ من کم ندارم
اگر درمان تويي دردم فزون باد
اگر عشقي تو٫ سهم من جنون باد!
توي تو تنها علت من
تو بخشاينده بي منت من!
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page