دوشنبه.ديروز!!
کرج خيلی سرد شده!!
و اين سرماش حال ميده که ادم با دو تا ديگه از دوستاش از فرط(!!) گرسنگی بره در-به-در کرج و ۴-۳ تيکه بيشتر نتونه از پيتزاهای اشغاليش بخوره!!
بعدشم که قرار بشه کلاس های عصر دو در شه ولی يکی از دوستان يادش بيفته تا حالا هفت تا غيبت داشته و هفته ی پيش موفق شده مخ استادشون(که خانومه!!)بزنه و غيبتاشو به سه تا تبديل کنه و اگه امروز نره حذف ميشه!! و تا شروع اون کلاس دو ساعت مونده!!
اگر به اين حالات بر خورديد بهترين کار اينه که برين تو ماشين و يه اهنگ ملايم بزارين و بخوابين!! و نيم ساعت به کلاس مونده بيدار شين!!
از همه ضايعتر اينه که با دخترای هم رشته ايتون خداحافظی کرده باشين و حالا دوباره ببينيشون!!و توضيح بدید که چی شده!
خلاصه ما ديروز-دوشنبه ماجراهايی داشتيم که شايد اگر رامين و محمد نبودن پيش نميومد!!
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page