اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات ETERNITY

       
 

                   

 
archive e-mail
   
 
January 31, 2004
اين چند روزه ي مسافرت همش به بيخيالي کامل و خوش گذروني گذشت...
شبا تا ساعت ۲-۳ تو کاباره(هيچ اسمي بهتر براي رستوران هاي کيش که بزن و برقصه پيدا نکردم!) بعدشم تا ساعت چهار لب دريا راه ميرفتيم و حرف ميزديم.
صبحها تا ساعت يازده ميخوابيدم و تا پنج بعد از ظهر هم تو بازارها وول ميخورديم و هي شکلات ميخرديم(!!) بعدشم که برگشتم تهران فردا(يکشنبه) مهموني دارم و سي نفر ادم دعوت کردم و هنوز هيچ غلطي نکردم. ولي فاميلها دوباره به صورت ضربتي وارد عمل ميشن و امشب ميان اينجا که صندلي بچينيم و از اين کارها(باز شد همسايه ها ياري کنيد...!!)
فقط يه نفر دعوته که خيلي ناز کرده تا بياد اخرشم که قبول کرده گفته با يکي ديگه از مهمونا(که فاميلن!) ميشنين همرو مسخره ميکنن و اصلا هم نميرقصن(!) و خلاصه حسابي تهديد فرمودن!( بايد بگردم سي دي بداخلاق رو پيدا کنم!)
يکي ديگه هم گير داده که من به شرطي ميام که بهم رقص ياد بدين!
يکي رفته فلاشر سفيد سياه و رقص نور گرفته (به خدا اکس پارتي نيست!!) و گفته اگه اينارو نزاري خيلي بيشعوري!
يکي ديگه هم گفته دم در واي ميسته و از مهمونا ورودي ميگيره!
خدا رحم کنه و به خير بگذرونه اين بساط ما رو!

1/31/2004 10:56:00 PM ;
0; Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

Back to Home page

 

© All Rights Reserved | Graphic by Sam Esmaelian | Designed By Miad Bigdeli