اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات ETERNITY

       
 

                   

 
archive e-mail
   
 
January 26, 2004
کاش ميشد يه جا ادم بتونه داد بزنه...حتي اينجا هم نميشه داد زد...اينجا هم ادم راحت نيست. دوست دارم يه جايي بزرگ بنويسم از زندگي متنفرم و از همه ي رنگها بدم مياد چون با وجود اونا ادما ميتونن رنگ به رنگ باشن و رنگ تغيير بدن...کاش ميشد ادم از همه ي اونايي که به نحوي در تولد ادم نقشي داشتن هم متنفر باشه...از مادر پدر ادم تا اوني که ناف منو بريد(!!)...کاش ميشد همونقدر که ادم بقيه رو دوست داره اونا هم ادمو دوست داشته باشن...يا حداقل حاليشون بشه که يکي خيلي دوسشون داره...کاش خدا انقدر ادم رو قوي ميساخت(!!) که ادم احتياجي به بنده بودن نداشته باشه و حتي بنده ي خدا هم نباشه...کاش ميشد...حيف...حيف که نميشه
به قول يک دوستي ازنقطه چين هاي من ناراحت نشو و اونا رو بي اهميت هم فکر نکن که هر نقطه چين پر از حرفاييست که نميشه گفت حــتي براي خــود ولي توزندگي ادم خيلي اهميت دارن...
...
...

1/26/2004 03:30:00 AM ;
0; Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

Back to Home page

 

© All Rights Reserved | Graphic by Sam Esmaelian | Designed By Miad Bigdeli