ديروز ساعت ۱۲:۳۰ ديلينگ ديلينگ تلفن خبر داد که بايد ساعت دو دم در سينما فرهنگ باشيم! خبر دهنده هم وندا بود به کمک ارمان! من هم به رامين و رضا خبر دادم که رضا موافقت کرد بياد و رامين هم که به شدت زن ذليل شده! نيومد!
سينما با چند تا از دوستاي ارمان بوديم و فيلم شبهاي روشن را براي بار دوم ديدم و به نظرم باز كارگرداني فيلم خيلي خوبه و فيلمبرداريش بهتر! ولي فيلم كشش دو بار ديدن رو نداره.(با عرض معذرت از متقدان بزرگي همچون ع.الف!)
چهارشنبه سوري هم كوچه ي وندا اينا بوديم با دوستاي ارمان ايضا كه برف بازيش از همه بهتر بود و خيلي وقت بود همچين برف بازي نكرده بودم و همچنين كمي هم با اتيش و اينا حركات موزون انجام داديم.(چون ما نزديكي خونه ي دانشمند بزرگ ع.الف بوديم و ممكنه صداهايي كه به گوششان رسيده از جانب ما علافهاي با صدا بوده و ع.الف كاپوچينو اش را در حال نوشتن نقد براي جريده هاي معتبر جهاني نوش جان نفرمودند از ايشان متواضعانه عذر ميخواهم!)
بعد هم شام خورديم و اقاي رستوراني به هر ده نفرمون يك بادكنك داد (چون ممكن است اقاي رستوراني ما علاف هاي محله نويسنده گرام ع.الف را نماينده يك نسل به حساب اورده بودند و به ما باد كنك دادند من باز از استاد ع.الف عذر خواهي ميكنم)
در اخر هم گله اي ازاقاي ع.الف داشتم كه ايشان از اينجا كشف كردند شب شام غريبان شلوغ هست و علاف هاي سرخورده از فرهنگ عقب مانده اي كه اقاي ع.الف با نوشته هاي مكررشان قصد بر از بين بردنشان دارند به خيابان ها مي ايند خواهشمندم به علت رعايت كپي رايت مبلغي را به حساب اين بنده جاري نمايند!
پيشنهادي نيز به اقاي ع.الف ميدهم كه همانطور بحث ابتذال نظر خيلي ها را جلب كرد ايشان هم با ادامه دادن به بحث علافها نظر خيلي ها را جلب كنند. باشد كه مورد قبول افتد
امين يا رب العالمين!
نكته:شدت خشم را نميتوان درجمله ها پنهان كرد هرچقدر كه بخواهي مبتذل بنويسي!
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page