ديدار با نماينده ي بهشت در يک روز جهنمي!
توضيح : اين مطلب ديشب نوشته شده!
امروز بعد از ظهر کلاس اخلاق اسلامي داشتيم و مجبور شديم تو اين روز گرم(و واقعا جهنمي!) بريم سر کلاس نماينده ي بهشت( استاد اخوند تشريف دارند و اخوندها هم که نماينده ي بر حق بهشت!)
بحث امروز سر واجبات و از اين حرفها بود که طبق عادت ديرينه ي ايرانيان با ديدن يک اخوند ياد محرمات و اينا ميفتن و بحث کشيده شد به دليل حرام بودن شراب و چرا پيامبر مسلمانان شراب را تدريجي حرام اعلام کرد و استاد هر چقدر سعي در توجيه اين کار کرد به نتيجه اي نرسيد و مجبور به قبول اين حرف دانشجو ها شد که دليل اصلي محمد در باغ سبز نشان دادن به اعراب احمق بود بعد از اين بحث شيرين( و محرک!!) نوبت بحث معروف اجبار در پرستش مطرح شد و بعد کافر بودن تمام مسيحي ها!(اين کافر بودن تمام مسيحي ها بحث آس استاد بود که از استاد تمساح نقل قول ميکردن!)
نميدونم تا حالا در چنين جمع هايي بوديد که مجبورتان کنند پاي منبر اخوندها بشينيد يا نه؟ولي نقطه ي مشترک تمام اين جمع ها گير دادن سه پيچ مردم به تک تک حرفهاي نماينده هاي بهشت (اخوندها!) هست...
اخر سر استاد طبق معمول کم اوردن و کلاس را يک ساعت زودتر تعطيل کردن!
اخوند بودن هم بد درديه!!
ولي با
رامين سر کلاس اخوند بودن و هر هر هاي تابلو بدتر!
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page