بود و بود و هست...
زندگي رو ميگم!
هست و هست و
خواهد بود!
و نه من و نه تو انقدر تواناييش را
نداريم که يا زندگي و يا خود را خلاص کنيم!
داريم.
نداريم.داريم.نداريم!
خوب اومد.بد اومد! نه اصلا نيومد!
شايد
تو هم مثل من! يا برعکس
من هم مثل تو!
چه فرقي ميکنه! مهم اينه که هستيم و بايد باشيم!
شايد اگر ننه باباهامون اون شب از
نزديکي هاي داروخانه رد ميشدن!
شايد اگر باباهه تنبلي نميکرد و
شهوتش بالا نزده بود و ميرفت از داروخانه
کاندوم ميخريد...
نميدانم من متولد
بي توجهي پدرم يا
زياده خواهي مادرم هستم!؟!
تو هم مثل من يا ...
نميدانم مادر و پدرم همان شب يا اين روزها فهميدند که چه حماقتي کردند!
بايد...پس...
حمقات يا
شهوت! بي خيال!
بودن يا نبودن! مسئله اين نيست!
تولدت مبارک
رامين عزيز!
به هر حال نه من نه تو نميخواهيم کار مهمي کنيم!
شايد فقط ميخواهيم زندگي کنيم!
تولدت ...!
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page