اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات ETERNITY

       
 

                   

 
archive e-mail
   
 
April 29, 2004
هوس يه جايي مثل پنيک روم (Panic Room) کردم يه اتاقي که از بيرون هيچ راهي براي داخل شدن نداشته باشه...هيچکس نتونه به تو دست پيدا کنه...انصافا بگم اون تلويزيون ها هم براي فضولي خوبه ولي حاضرم اونها هم نباشه...
شايد اگه کمي احساسات مازوخيستيمو کم کنم بتونم به نتيجه ي زير برسم!

هوس يه جاي ساکت و اروم رو کردم که هيچ موجود زنده اي وجود نداشته باشه...

چند شب پيش خوابي ديدم...خواب کاملا عجيب و غريب بود: جايي زيارتي بودم و داشتم از حضور در اون مکان لذت هم ميبردم(اين عجيبه!) و اون جا حسم ميگفت مکه بود(و اين غريب!)...

فرداي اون خواب يک بهتر از جاني گفت سفر ميري به زيارت اونم با هواپيما!

خيلي اتفاقي يکشنبه دارم ميرم مشهد...اونم چه مشهدي؟! صبح ميرم و شب ميام(با هواپيما!!)!
يعني مثل اينايي که معتاد زيارت کردنن و سريع برگردن! تو اين سفر تقريبا تنهام...تقريبا که دو نفري با هام هستن و البته کاري به کار هم نداريم!

فکرم مشغول شده اندفعه باز کي ميخواد بهم يه پيغامي برسونه؟! اين اتفاقاتي که کمتر از سه روزافتاد شدياد فکرمو مشغول کرده!
به اين فکر ميکنم که برم مشهد و تا رسيدم به هتل برم بخوابم و شب پاشم برگردم تهران!

4/29/2004 04:05:00 PM ;
0; Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

Back to Home page

 

© All Rights Reserved | Graphic by Sam Esmaelian | Designed By Miad Bigdeli