خصوصي!
ســکوت چيــست؟! به جز حرفهاي ناگفته!
يک
دو
سه
چهار
چهار سال خوب بودي.
يک
يک پايان بد را خواستي!
گذشته را فراموش کردم.تو هم با گذشته فراموش شدي.ولي قبول کن فراموشي را تو به بار اوردي!
گاليور غول بود يا ليلي پوت ها کوچک بودند؟!
باور کن تو غول نبودي ما هم ليلي پوت نبوديم ان باد غرورت بود پسر! بگذار بگويم حماقت.
پ.ن:تو هم غرور نداشتي تو احمق هم نبودي حماقت من بود که رو تو حساب ميکردم.فراموش ميکنيم هر دو.من که فراموشي گرفتم تازگي ها!
***
قاصدکي نيستيم ولي قاصدک رادوست ميداريم!
اقا(و خانوم!) من هيچ نسبتي با دوستانم در مجله ي
قاصدک ندارم اين چند روز فستيوال هم که اونجا بودم به خاطر اين بود که قاصدکي ها ايران نيستند و با اميد ميلاني به کمکشان شتافتيم!!
***
ما ريديم!
هر چه اين سه روز جشنواره حال گيري و بد بود و يه جورايي به دپرس شدن من کمک شاياني کرد امروز با ديدن دوست وبلاگيم و دوست خيلي خيلي عزيزش بدجوري حال کردم.شايد اگه يه روز حال داشتم و حسش هم بود ميگم که تو جشنواره چيا گذشت که حال گرفت.فعلا ميتونين
مطلب پينکفلويديش رو بخونين که اونم مثل ما از يه چيزايي به حق شاکي بود.قبول کنيد ما در تست دموکراسي هم بد ريديم.ما ريديم!!
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page