اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات ETERNITY

       
 

                   

 
archive e-mail
   
 
June 11, 2004
- خسته شدم.خودمو راضي ميکنم تا تجريش برم و بعد تاکسي هاي شهرک.حدود ۱۵ نفر تو صف وايسادن که با توجه به اينکه در هر ماشين ميشه چهار نفر سوار شد(قانون جديديشونه!) بايد سوار ماشين چهارم بشم.يک ربعي مي ايستم.دختري خل و چل بغلم وايساده.فحشو کشيده به جون حکومت و نظام.بعد مي اد واي ميسته تو صف.خيلي دوست دارم با مشت بکوبونم تو عينکش.چون بد جيغ جيغ ميکنه اما جلوي خودمو مبگيرم...

- خسته شدم.نميتونم بيتشر از اين منتظر بمونم ميام در بست ميگيرم.و باز به خود قول ميدم اين اخرين در بست...

- خسته شدم.سرمو به پنجره ي تاکسي تکيه ميدم و چشمامو ميبندم.فکرم به خيلي جاها ميره.سعي ميکنم بهش بفهمونم حالا نه.حالا خيلي خسته ام.هوس کردم چند کار بکنم.اميدوارم خوب باشه

- يک ساعته تو راهيم و حسابي عرق کردم.به چراغ قرمز ميرسم.چشمامو دوباره ميبندم و تو دلم شروع ميکنم شمارش شماره ي معکوس براي حرکت.صفر رو ميگم و منتظر حرکت ميشم اما...چراغ رو شماره ۶ قفل شده.

- خونه.چراغ ها خاموش.گرم تر از بيرون

- چراغ ها روشن اند و کولر روشنه و خونه خنکه.

- من هوس چند اهنگ کردم.چند دوست.چند فکر.چند بي خيال شدن.چند حرف.هوس تنهايي.هوس با هم بودن.هوس درکه رفتن.هوس کردم که با هوسهايم يک کتاب بنويسم!

- سيني سبز سرود گوشه ي انباره هنوز رو سر انگشتاي تو سوز خوش تاره هنوز(1

- 2)Once again we are hungry for a lynching
That's a strange mistake to make
You should turn the other cheek
Living in a glass house

-

***
1) شهيار قنبري

2)Radiohead,Amnesiac album

6/11/2004 01:24:00 AM ;
0; Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

Back to Home page

 

© All Rights Reserved | Graphic by Sam Esmaelian | Designed By Miad Bigdeli