اون بيچاره اي که مدونا گوش نميده چون مدونا از اشک مسيح ميگه.
و اون فلک زده اي که مدونا رو دوست داره به خاطر اشک هاي مسيحش!
و البته مدونا به خاطر اشک مسيح از اشک مسيح ميگه!!
حالا فکر کنيد من در جو هستم ولي حاضرم در اولين کلاس جادوگري ثبت نام کنم و در ان به مطالعه بپردازم!!
البته من که سپيد دوست ندارم!روحم هر چي باشه کم پليد نيست!!
و شايد هم بيشتر!
شيفته اش که شدم! دوست دارم به اسم خودم ثبتش کنم.اين حس زياده خواهي اذيت ميکنه گاهي.حالا ميخواد در مورد يکي از مشاهير باشه.
تا سه ميشمرم و از پله ميپرم ولي به طرف بالا و با مخ به زمين مي خورم.
واين هم دليل خوبيست براي ادامه ي اين شرها!
تو زير چشم اون يه مثلث قرمز ظريف کوچولو کشيدي؟!
شايد هم من.هر چي باشه اين هم نشانه اي از تقدسه در اين جا.
خيلي سعي کن موفق ميشي ولي خيلي نرو عقب کمي بيا جلو اهان!
پ.ن:اون بي مزه هايي که منظورمو فهميدن چيزي حداقل به من نگن!
***
کم تر ميام!
خستگي اين روزها به خاطر الکي اين ور اون ور رفتن هم البته هست.ولي کلا خسته ام و حس ميکنم اينجا هم خودش دليلي براي خسته شدن بيشتر ادمه کلا از نفس وبلاگ خسته شدم و نوشتن اين حرف هايي که مجبورم خط به خط شو به خاطر زيادي بي ربط بودنش هي پاک کنم هم ازارم ميده.دليل خوب و بهانه ي پسنديده ام هم اينه که وقت اين جا رو جاي ديگه صرف ميکنم که فعلا به خودم نزديک تره.ميبينيد ديگه دو تا خط درست حسابي هم نميتونم بنويسم همش ميشه مثل بالايي ها!!
به اميد روزي که تعداد عوضي ها به نصف برسه و مثل الان روي خط هشتاد درصد ويراژ نده! عوضي هايي که سوراخ مقعدشون رو هم دليل محکمي ميدونن براي متمايز بودن!!
شايد بشينم يه کتاب مقدس بنويسم! کار بدي هم نيست ها. فعلا!
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page