اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات ETERNITY

       
 

                   

 
archive e-mail
   
 
July 27, 2004
نميدونم اين حرف ها رو بايد زد يا نه.واقعا نميدونم.ولي تصميم گرفتم اين جا همين روال يک محل يا وب سايت شخصي باقي بمونه و نوشته هاي شخصي توش باشه براي بقيه نوشته ها واقعا جاهاي ديگه هست حيفم مياد اين جا هم مجبور يعضي کار ها بشم!!
***
باور يک چيز هايي براي من سخته.برام سخته ببينم يک ادم بزرگ تر از من.يکي که تعهد هاي زيادي در زندگي داره بخواد با من گوچک تر از خودش سر يک مسائل کاملا سليقه اي کل کل کنه و حتي اجازه هر نوع تحقير و توهيني هم در زندگي خصوصي ادم بده.به ثول رضا اعتماد به نفس ادم مي ره بالا وقتي مي بينه از نظر بعضي ها انقدر مهمه!
***
من يک ادم سوسول مسخره ي لوس بودم ولي ادم به يک سن هايي که مي رسه به سني که با ادم ها ي جامعه بر خورد داشته باشه وقتي يک مسائلي رو ببينه مثل من پوست کلفت ميشه.ادم ياد مي گيره از کلمه بي خيال زياد استفاده کنه.زياد چشم هاشو ببنده و زياد خيلي چيز ها رو نا ديده بگيره.
***
در ادامه ي تئاتر بازي هاي ما؛اين جانب تو اين چند روزه يکمي زيادي تئاتر رفتم!!ده روز پيش دو بار ليلي و مجنون رو ديدم(يک بار بليط خريدم و يک بار م دعوت بودم!) تئاتر بدي نبود لااقل تئاتر بود و با اين که از امير دژاکام خوشم نميومد نظرم نسبت بهش عوض شد! کاري بود که از يک نظر هايي قابل دفاع بود ولي باز يک بدي هايي هم داشت که اين جا جاي اين حرف ها نيست!ديشب هم که به ديدن دخمه شيرين قطب الدين صادقي رفتيم(!)‌ کلا اين صادقي در رج زدن تئاتر ها مشهوره و همين طوري تئاتر مي سازه.مزخرف ترين تئاتري بود که اين چند ماهه ديدم و انقدر با رضا و وندا خنديديم که کم مونده بود پرتمون کنن بيرون.خلاصه اگه گذرتون به تئاتر شهر افتاد از يک کيلومتري تاللار چهارسو رد نشيد!
امشب هم که اجراي اخر روزهاي زرد بود رفتيم ببينيم چيه.به نظرم تئاتر نسبتا خوبي بود و ارزش يک ساعت نشستن رو داشت به قول اميد تئاتر از گرماي سالن قابل تحمل تر بود!له نظر من حتي اين نوع تئاتر ها از تئاتر هايي مثل در انتظار گودو(تئاتر مولوي ساعت ۷ سالن اصلي) يا شازده کوچولو بهتره چون در انتظار گودو يا شازده کوچولو  داره رو يه نمايشنامه اي کار مي کنه که به تنهايي انقدر نمايش نامه(يا متن)  قوي هست که بازي بد بازيگر ها( فقط در مورد شهريار کوچولو) و کارگرداني افتضاحش( هم در مورد شهريار کوچولو و هم گودو) به چشم نياد ولي اين نمايشنامه ها براشون خيلي خيلي بيشتر زحمت کشيده ميشه.خلاصه روزهاي زرد طراحي صحنه خوبي داشت و موضوعش هم تو مايه هاي امريکن لايف بود(خيانت مادر به پدر و خيانت پدر به مادر و بي بندوباري جونا) ولي در يک فضاي ايراني روشنفکري! ***
توي اورکات الکي اسم پيشگام دبيرستان سابقم رو سرچ گردم ديدم که هست و توش هم هفت هشت تايي عضو داره...پيشگام مدرسه ي بدي بود با خاطراتي بد و دوستاني بد تر(به جز چند تايي استثنا) از خصوصيات ايت جماعت دو رويي بودنشون بود و عقده اي بودن هم از قلم نندازم!.خيلي از اونا اين جا رو مي خونن ولي اينو جدي ميگم.واقعا اميد وارم خاطره پيشگام هيچ وقت تکرار نشه و همين طوري که خوشبختانه دوستان عوضي اونجا از فکرم رفتن خود مدرسه هم کم رنگ تر بشه.رضا و رامين البته جايگاه ديگه اي در دوستي دارن!! تند رفتم؟! هه هه
***سيد نصرت علي خان اين روزها خيلي مي چسبه +موسيقي هاي سايکو البته ميشه افشين هم گذاشت و رقصيد!!
This ain't a song for the broken hearted
No silent prayer for the faith departed
I ain't gonna be just a face in the crowd
You're gonna hear my voice
When I shout it out loud 
It's my life
It's now or neverI ain't gonna live forever
I just want to live while I'm alive(It's my life)
My heart is like an open highway
Like Frankie saidI did it my way
I just wanna live while I'm alive
It's my life
 This is for the ones who stood their ground
For Tommy and Gina who never backed down
Tomorrow's getting harder make no mistake
Luck ain't even lucky
Got to make your own breaks
 It's my life
And it's now or neverI ain't gonna live forever
I just want to live while I'm alive(It's my life)

7/27/2004 01:23:00 AM ;
0; Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

Back to Home page

 

© All Rights Reserved | Graphic by Sam Esmaelian | Designed By Miad Bigdeli