ميگم عزيزم گه خوردم!
نزديک ميشه و با ترس و با همون دستمال سرخابي احمقانش گوشهی لبمو پاک ميکنه
يه گوشه ميشنيه و غصه ميخوره! غصه ميخوره و ميگه اخه تو چرا انقدر پرخوري ميکني.مگه دکتر نگفت انقدر کم بخور تا اين شکم گندت اب بشه.
دستمال سرخابيش٬ سرخابي نبود! انقدر ادمها رو به گه خوردن انداخت و اون بيچارهها هم انقدر رو دستمالش خون بالا اوردن و انقدر دلسوزانه گوشهي لبشونو پاک کرد که دستما سرخ و ابي شد.
گوشهي ميزم٬يک خوک صورتي روي يک پاندول ابي سواره! وقتي پاندول رو تکون بدين خوک با حرکتش دهنش باز و بسته ميشه! هميشه٬هيچ وقت نشده يک جملرو دوبار تکرار کنه.هر دفعه يک چيزي ميگه و بدتر هر دفعه به يک زبون حرف ميزنه.
الان که دقت کردم فهميدم چي ميگه٬فهميدم الان داره چي ميگه:
I'm a reasonable man, get off my case, get off my case
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page