
«من ميخواهم توضيح بدهم که به کار بردن کلمهي شکوهمند از طرف ما٬ به منظور مقايسهي او با سرداران و جنگاوران نبودهاست و قصد برپايي پيکره هم به افتخار کسي نداريم.هدف ما از به کاربردن کلمهي شکوهمند درخششي بود که با ديدن سه گانهي کيارستمي و دو فيلم ديگر او ما را سخت تحت تاثير قرار داد...در واقع شکوهمند ان چيزي است که از ديد ما پنهان مانده بود و جشنوارهي لوکارنو با نمايش تمامي اثار کيارستمي٬ان را عيان ساخت» (۱)
ژان لوک گدار دربارهی کيارستمي گفته است که:« فيلم با دي دبليو گيريفيت شروع شده و به عباس کيارستمي ختم ميشود. » و مارتين اسکورسيزي : « کيارستمي نماينده عالي ترين سطح هنر در سينماست» وقتي اين گفتار ها درباره کيارستمي گفته شد، او خود را به زيبايي پس کشيده و ميگويد : « اين تعارفات، احتمالا براي پس از مرگم مناسب ترند.» اما در ايران، دست کم در دايره رسمي، تحسين کيارستمي چندان مرسوم نيست.(۲)
پژواک مطلبي را براي شمارهي بعدي پيادرو ترجمه و تهييه کرده که به کيارستمي و مشکلاتش در فيلمسازي و کلن نگاه او به فيلم ميپردازد٬البته نه تمجيدهاي اين مطلب اغراق اميز است و نه انتقادهايش شبيه به نقدهاي نخ نما شدهي منتقدان سينمايي ايراني! در گير و دار اديت مطلب پژواک بودم که ياد ان پاراگراف اول از لوران روت افتادم و اينجا نوشتمش.بعد ديدم حيف است که نظرات گدار و اسکورسيزي را راجع به کيارستمي نخوانيد؛اگر به نظر شما هم مطلب جالب امد٬کمي صبر کنيد تا اين پيادهرو ي جديد منتشر شود!
(۱) کيارستميِ شکوهمند Kiarostami Le mangnifique ٬مجله کايه دو سينما Chaiers Do ٬Cinemaشمارهي jwllet/aout 9۵.۴۹۳ (حدود سال
۱۳۷۴)
(۲)عباس کيارستمي، تصویر يک هنرمند٬ترجمه و تنظيم:پژواکصمداني٬پيادهرو
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page