ترجمهي گزارش روزانهي شانپن از ايران در روز انقدر بد است که پيشنهاد ميکنم يا متن
انگليسياش را بخوانيد يا در شرق امروز و فردا دنبال متن به شدت سانسورشدهي
گزارش باشيد!
شانپن انطورها هم که ادعا ميکرد گزارشگر راستگويي نيست٬ پن به هيچ وجه تحت نام
خبرنگار وارد ايران نشد٬يعني او بعد از اينکه متوجه شد انجليناجولي به عنوان سفير
حقوق بشر به هيچوجه اجازه ورود به ايران(و حتا مستقيمن به بم يا فرودگاههاي اطراف
ان ) را ندارد کاملن درک کرد که بهتر است عاقلانهتر براي ورود به ايران اقدام کند!
شانپن با دوستانش از طريق يکي از گردنکلفتترين تورهاي مسافرتي داخل ايران اقدام
به دريافت ويزا کردند که به اسم توريست وارد ايران شوند و تا مراحل پاياني نيز کار به
خوبي پيش ميرفت٬مشکل اينجا بود که شانپن انقدرها هم ادم ناشناسي نبود که
وازرت خارجه و اطلاعات او را شناسايي نکنند ولي خوب ديگر دير شدهبود و پن هفتهي
ديگر ايران بود.البته قبول دارم که اگر قرار بود جلوي ورود او را به ايران بگيرند به راحتي
اينکار شدني بود چون ان شرکت مسافرتي داخلي هم درهر حال روابط نزديکي با
حکومت دارد و حتمن اجازه کسب شدهبود!
پن به محض ورودش به ايران (در داخل فرودگاه) ديگر در اختيار دولت بود و ان انگشتنگاري
هم به قول خودش در اصل مصداق ضربالمثل چيزي که عوض داره گله نداره! است.
تمام برنامههاي در ايرانِ او که از قبل تهييه شدهبود و به درخواست خودش هيچ ملاقاتي
با سينماگران و خبرنگاران در ان جاي نداشت به دستور ارشاد کنسل شد و در اصل او ديگر
برنامهاي نداشت.
حتمن شانپن در کنار نوشتن از زنان محجبه و پوششهاي اسلامي به زودي دربارهي
قدمزدنهايش در فرشته و رفتن به سفرهخونهي فرشته و ديدن دخترهاي کمحجابتر و
جوانهاي نهچندان اسلامي خواهد نوشت و من هم اگر چيز ديگري به ذهنم رسيد
خواهم گفت!
اطلاعات من از منبع خاصي به دست نيامده فقط من به خاطر شرکتي که در ان کار ميکنم از اول در جريان به ايران امدن او بودم و فرداي انروزي هم که رفت (در اين مورد هم بعدن بيشتر خواهمگفت!) قرار بود او را ببينيم که نشد و فقط در جريان صحبتهاي تلفني او با بچهها و برنامهي روزانهاش بودمو قصد نوشتن اينها را هم نداشتم اما با خواندن مطلب او کمي قلقلکم امد٬همينهمین الان این ترجمه ی خوب (واقعن بهتر از روز ترجمه شده) ساده تر از اب را دیدم این را بخوانید
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page