اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات ETERNITY

       
 

                   

 
archive e-mail
   
 
October 26, 2005
{بي‌ربط}
دلم براي کافه‌شوکا و يادداشت‌هاي يک‌قهوه‌چي ان‌جا تنگ شده.دلم براي قهوه با
کمي‌شير او نيز.براي لحظاتي که همه درحال بحث‌ها و مکاشفه‌هاي فلسفي بودند و ما
نشسته بوديم و نون پنيرمان را مي‌خورديم و در مورد کفش فروشنده بوتيک بغل شوکا
حرف مي‌زديم و اين‌که چقدر کفش‌هايش خوشگل بود و هيچ کس فکر نمي‌کرد چند نخاله
هم در شوکا باشند يا در مورد ان دختره که نگيني زير لبش داشت٬البته فکر کنم اين يکي
را يار‌علي با دوربينش ثبت کرد.
دلم براي باغ هم تنگ شده.اسمش باغ نيست ولي ما از اول اسمش را باغ ياد
گرفتيم .ان‌جا هم در ان محيطي که براي بزرگان هنر بود( و قاعدتن نه ما!) انقدر شلوغ
کرديم که از يک ايوانش که صندلي‌هايش تشک‌چه‌هاي سبز و نرم دارد براي هميشه
اخراج شديم و بعدها هميشه به بخش صندلي‌هاي قرمز ‌رفتيم.
راستش را بخواهيد دلم براي ياس و قليان‌هايش هم تنگ شده.
در مورد اولي به خود قول داده‌ام تا کاري را که بايد انجام مي‌داديم و نداديم٬انجام نشود
ان‌ور‌ها افتابي نشوم٬البته مي‌دانم که عصبانيت يارعلي از من در حد دو سه تيکه‌ي نون و
اب‌دار خواهد بود و نه چيز ديگري٬ولي قول خودم را نميتوانم ناديده بگيرم.اگر کسي
ان‌ورها رفت سلام مرا برساند.
ولي دو تاي ديگر انقدرها هم دست‌نيافتني نيستند.ولي حيف که رمضان هست و ان‌ها
هم تعطيل!

10/26/2005 09:49:00 AM ;
0; Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

Back to Home page

 

© All Rights Reserved | Graphic by Sam Esmaelian | Designed By Miad Bigdeli