- نمایش فیلم‌های جشنواره شروع شد . راستش من کاملن با اونایی که می‌گن عاشق صف ایستادن و از این‌حرفا هستن فرق می‌کنم و امسال هم که مجبورم صف بکشم! سعی می‌کنم هر فیلمی رو نبینم و یه گروه محدودی رو به سمع و نظر خود برسانیم!!
- ساعت ۶:۳۰ برای نمایش «پارک‌وی» به اریکه ایرانیان می‌ریم ٬ خوشحال و خندان ازاین‌که بلاخره یه سینمایی نزدیک خونمون افتتاح شده و فیلم‌های جشنواره هم نمایش می‌ده ٬ خودمونو به دمِ در سینما می‌رسونیم . پیش خودم می‌گم حالا ۲ساعت و نیم تا شروع فیلم مونده و خوب رسیدیم ٬کف می‌کنیم٬‌ کاغذ بزرگی پشت در چسبوندن :
تمام بلیط‌های این سینما پیش‌فروش شده‌است و فروش بلیط نداریم .
- ساعت ۸ نمایش «آدم» سینما سپیده ٬ ساعت ۷ آخرین نفر از یک صف ۱۰۰ نفره هستیم ٬ ساعت ۸ اعلام می‌کنن فروش بلیط ندارن ٬ حتمن این‌جا هم همه بلیط‌ها پیش‌فروش شده! ٬ بی‌هدف تو صف وایستادیم ٬ ساعت ۸:۱۵ ٬ وقتی که یک‌ربع از شروع فیلم گذشته اعلام می‌کنن هرکی می‌خواد فیلم رو ببینه بیاد بلیط بخره و بره داخل!در‌حالی‌که یه ربع از شروع فیلم گذشته داخل سالن می‌شیم ٬ دو سه ردیف جلو خالیِ ٬ احتمالن به دلِ خیلی‌ها افتاده بوده با چه فاجعه‌ای طرف هستن .
آدم
زبان فیلم یه چیزی تو مایه‌های فارسی پشتو و بورکینافاسوییِ کلاسیکِ . کیفیت صدا به نامفهوم بودن دیالوگ‌ها کمکِ ارزنده‌ای کرده . از هر ده دیالوگ ۷ تا کاملن نامفهومه و ۳تای دیگه‌اش هم از روی لغات مشابهِ فارسی می‌شه معنیشو حدس زد . احتمالن تا حالا چیزی به نام زیرنویس به گوش کارگردان نخورده .
داستانِ فیلم واقعن جذابه :‌ در روستایی به نام عیش آباد، 20 سال است که کسی نمرده است. شغل تمام اهالی به دلیل فقدان آب نوازندگی است. شخصی به نام آدم در روستای عیش آباد حضور دارد که تفکراتِ شاد زیستنِ مردمانِ روستا، بر گرفته از روحیه اوست. اما زنی مرموز وارد روستا می‌شود به قصد دیدن آدم . . .
ولی به قول معروف فیلم درنیومده ٬ کارگردانی به شدت می‌لنگه ٬ بازی‌ها بدترین نوع ممکنه ٬ صحنه‌هایی مثل لباس سفید پوشیدن «آدم» و «خانوم» واقعن گل‌درشت‌ و مضحک از اب دراومدن .
بعد از یه همچین فیلمی که ازش انتظار زیادی داشتید ٬ مطمپن باشید دل و دماغِ دیدن هیچ فیلمی را حداقل امروز ندارید .