بعد از این چند روز دیگه باید به زندگی عادی برگردیم . قبل از تموم شدن جو جشنوارهای چند تا غرغر و حرفِدلی که مونده بگم که عقدهای نشم!! و بعد ٬ بازگشت!
۱ - خونبازی ٬ واقعن فیلم خوبی بود . بازی باران عالی بود . فیلمبرداری فیلم جدید و خفن بود . بیتافرهی مثل بیشتراوقات حرف نداشت . داستان فیلم و فیلمنامه البته اگر ایراد داشت کارگردانیِ رخشان بنیاعتماد کاملن این مسئله هم پوشش دادهبود . خونبازی فیلمی از گروهِ حرفهای و محقق و مستندساز بود .
۲ - «اخراجیها» رو ندیدم . راستش دست و دلم به دیدن فیلم نمیره . باور کنین اصلا نه میخوام چُسی بیام نه ادای این فسیلهای سیاسی رو در بیارم . من میگم شخصیتی مثل دهنمکی نمیتونه به این راحتی بگه من از افکار گذشتم پشیمون شدم . مگه کشکه؟ اصلن رو کدوم حساب میشه باور کرد. مگه میشه تیترهای جبهه رو فراموش کرد؟ یا میشه کثافتکاریهای دهنمکی تو مارجرای ۱۸ تیر رو نادیده گرفت؟
بعد هم حالا اینها به کنار ٬ فیلم رو ندیدم ولی نقدهاشو خوندم و با کسانی هم که فیلم رو دیدن صحبت کردم . من میگم کارگردانی که فاجعههایی مثل «فقر و فحشا» و «کدام استقلال و کدام پیروزی» رو ساخته چطوری میتونه این همه تغییر سبک بده ؟ البته این واضحه . فیلم ٬ پیمانقاسمخانی رو به عنوان نویسنه فیلمنامه داره . کسی که سلیقهی عام مردم رو میدونه و مهرهی سنگینی مثل شریفینیا که هم بهترین بازیگرها - عام پسند - رو برای فیلم آورده و هم هر کاری که بتونه برای فیلم میکنه . هرکاری - حتا کارگردانی- . بودجهی ۶۰۰ ملیونی فیلم و بهترین امکانات هم که ارثِ پدریِ جناب دهنمکی بوده حتمن .
۳ - سنتوری - و البته خونبازی - بهترین فیلمهای جشنواره امسال بودن. حداقل بین فیلمهایی که من دیدم . سنتوری خیلی منو یاد فیلم
Last Days ساخته Gus Van Santمینداخت . گلشیفته و بهرام رادان خیلی با هم خوب جور شدهبودن و هر دو هم انصافن خوب بازی میکردن . البته یه صحنههایی که پدر علیسنتوری میاد خونه علی٬ بازی بهرام رادان بیشتر کمیک بود و صداشرو اصلن خوب درنیاوردهبود . شاید هم واقعن داشته نقش بازی میکرده تا باباشو اذیت کنه . نمیدونم . یه صحنههاییش هم خیلی کش اومده بود مثل صحنهی سوسیس سرخ کردنِ علی برای معتادها که انگار اونم باز مشکلِ من بوده چون خیلیها میگن با اون صحنه گریه کردن! . میبینید؟ فیلم واقعن خوب بود و دلم نمیاد ازش بد بگم . ولی یه فیلمی مثل رییس انقدر اعصاب خورد کن بود که دوست داری انقدر ازش بد بگی تا یه ذره سبک بشی!!
۴ - این جمله غمگینم میکنه : کیمیایی تموم شد . جملهای که اینروزها حداقل از ۳ نفر عشقِ کیمیایی شنیدم .
۵ - شاید ما امسال جشنواره رو خیلی جدی گرفتیم و خیلی هم براش وقت گذاشتیم . دوست داشتم باز هم سیب داری رو هم ببینم که نشد . از بخش مهمان هم فقط خاکِ سرد رو دیدم که تعریفی نداشت .
۶ - جشنواره در بدترین حالت و با کلی غرغر و شاکیبازی تموم شد . دو تا تیکهای که پاکدل تو اختتامیه انداخت خیلی حال داد یکی به
دهنمکی که گفت خدا رو هزار مرتبه شکر که اقای دهنمکی برای بیان نظراتشون بلاخره سینما رو انتخاب کردن . و یکی دیگههم وقتی از شریفینیا به عنوان کارگردانِ سایه نام برد .
۷ - بهترین نشریه جشنوارهای امسال ویژهنامه اعتماد بود . یادداشتهای مشنگوارانه و باحالِ بهارهرهنما ٬ نوشتههای سروشصحت و از همه مهمتر علیمیرفتاحِ دوستداشتنی . اتفاقن این چندوقت نشریه جدید میرفتاح به اسمِ تازه هم منتشر شد که بعدن بیشتر ازش مینویسم .
۸ - خیلی دلم میخواست آقای کیمیاییِ امیرقادری رو ببینم . راستش کسانی مثل من که خوانندگان معمولیِ نشریههای سینمایی این چندسال اخیر بودن رشدِ کسانی مثل قادری رو به وضوح دیدن ٬ نوشتههای بدشرو خوندن و بعدتر که - در فیلم - درحالِ بهتر شدنه و تا الان هم که کارگردان شده . و انتظار بر این بود که حالا خیلی راحت خوبیها و بدیهای شخصیتی مثل کیمیایی رو در کنار هم نشون بده . قادری سابقبر این منتقدِ کیمیایی بود . بعد فیلمی مستند از او ساخت و حالا شیفتهاش شده . این هم چیزِ عجیبی نیست . خوب ممکنه آدم با اخلاق و منش و رفتار کسی مثل کیمیایی حال کنه و کلی رفیق بشه . ولی ایا این رفیقبازی باعث میشه از نوشتن نقد منفی برای فیلمی مثل « رییس » انقدر خندهدار شونه خالی کنه؟ . قادری در دو جا یکی اعتماد و یکی تکنگاریهایش در سایتش - سینمایما- چند خطی از کیمیایی نوشته که هر دو جا هم با کشیدن بحثی بیربط سعی کرده فیلم رو نقد نکنه . باز هم میگم این موضوع عجیب و غریب و تازهای نیست . این روزها زیاد میخونین که نقد نمیکنم ٬ بعدن مینویسم یا مثلن به خدا واگذارش میکنم !! ولی امیدوار بودم قادری بعد از این چند سال بزرگتر شده باشه و حرفهای نقد بنویسه .
۹ - دیگه غرغری به ذهنم نمیرسه . به جز اینکه مارکت هم امسال بدتر از پارسال بود و خیلی شلختهتر و سطحپایینتر شده بود . به هر حال انتظاری از مارکتِ همچین جشنوارهای هم نمیشه داشت .
۱۰ - پیش به سوی اسکار . بیخیال این ۱۰ روزی که گذشت . volver ر. دیدین؟
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
Back to Home page