اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات ETERNITY

       
 

                   

 
archive e-mail
   
 
July 25, 2005
اميد‌ميلاني در ادامه‌ي مطلبي که انتقاد از بي‌سليقگي مخاطبين ايراني بود چند خطي نوشته‌بود که بد نديدم شما هم بخوانيد شايد بتواند بدقولي مرا در اين چند روز نيز براي به روز کردن اين‌جا جبران کند:

!براي به نتيجه رسيدن:

اول اين را بخوانيد
بعد اين‌را


و بعد زيري را:

کار قیصر با قیصر، و کار خدا با خدا. مردمی که دیدن شارلاتان را به تماشای ماهی‌ها ترجیح می‌دهند را مگر می‌شود کاری کرد؟
خوششان می‌آید از لجن. مگر کسی توانسته گاوها را تربیت کند که در لجن غلت نزنند؟
مثل کسی است که تابلوی پیکاسو را می‌اندازد کنار که چقدر کج و کوله است، و پوستر بزرگ مدونا دیوارِ اتاقش می‌زند که ببین چه براق و قشنگ است. آدمها عوض نمی‌شوند، طرف عکس کلاغ روی دیوارِ غارش نقاشی می‌کرد، حالا روشنفکران پوستر اختراع کرده‌اند، پوستر مدونا می‌زند. مگر آدمهای غارنشین فرقِ خاصی با گاو داشته‌اند که انتظار داشته باشیم اتوماتاهای امروز فرقی کنند؟
من اهلی‌کننده حیوانات نیستم، علاقه‌ای هم ندارم بشوم، اهمیتی هم نمی‌دهم: آخرش تربیت که شد هم، همان گاو است، که ادای آدم‌بودن در می‌آورد، ولی احیاناً اگر روی آدمیت‌اش حساب کنی حتماً شاخ خواهد زد.
«روشنفکر جدا افتاده از مردم» هم برای من ذره‌ای فحش نیست. روشنفکر از مردم جدا نباشد پس چه باشد؟ حرف زدن‌اش که باید مثل مردم باشد، خودش هم باید در میان مردم باشد و مثل آنها زندگی کند، افکارش هم که باید مردمی باشد، بیهوده نیست محمد را چنین تحویل می‌گیرند: خودش اُمی و عامی است، و خدا و کتاب و عقایدش هم عامیانه‌اند..
گاوهای تاابد الدهر در جهلِ مرکب هم می‌توانند بروند بمیرند؛ هرقدر کس‌بهداشتی بگویند، مزخرف توجیه کنند و منکر حقایق شوند، از این‌ یک حقیقت گریزشان نخواهد بود.

7/25/2005 09:52:00 PM ;
0; Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

Back to Home page

 

© All Rights Reserved | Graphic by Sam Esmaelian | Designed By Miad Bigdeli